بعد از مدتـــــــــها سلام...
امیدوارم حال هر کسی که به این وبلاگ سر میزنه خوبِ خوب باشه...
بله حال همه خوب باشه...الان شاید پیش خودتون بگین مگه میشه حال همه خوب باشه؟؟
بله میشه...کسی که حب علی علیه السلام و آلش تو دلش باید خوب باشه...
شمایی که غصه میخوری نگران نباش توکل به خدا درست میشه....
بگذریـــــــــــــم...
اومدم یه کتاب معرفی کنم که فوق العاده بود...خوندش برای آدم هایی مثل من خیلی لازمِ...
این کتاب واقعا کلمه به کلمه ش بوی عشق عشق میده.......چقدر عشق و عاشق بودن ساده و قشنگِ اما ما چقدر سختش میکنیم
کتاب :
«دختر شینا» داستان زندگی قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر....
ازشنیدن جمله ی «باید تکیه گاهم باشی» تعجب کرد. هیچ کس را در روستا سراغ نداشت که به زنش چنین حرفی زده باشد.
«قدم خیر محمدی کنعان» چهارده سال بیشتر نداشت اما قبول کرد که تکیه گاهِ حاج ستار باشد. همین طور هم شد.
کتاب «دختر شینا» داستانی است از 24 سال زندگی صاحب خاطرات در کنار سردار ستار ابراهیمی.
این کتاب از 19 فصل تشکیل شده و از کودکی او آغاز می شود، از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند.
نویسنده که خودش هم یک زن است قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر می شود،
به ازدواج او با سردار ابراهیمی سرک می کشد و همدم شب های تنهایی این زن و فرزندانش می شود.
شب هایی که قدم خیر و بچه های قدو نیم قدش وضعیت قرمز را تجربه می کردند و پدر در مناطق جنگی به
عده ای از نیروها فرمان می داد.
این کتاب بیش از آنکه مجموعه ای از خاطرات پراکنده ی زندگی با یکی از سرداران شهید باشد، داستان است؛
از آن دسته داستان هایی که انسجام و به هم پیوستگی در آن موج می زند.
نوشتن خاطرات دوران کودکی یک فرد میانسال با جزئیات کار مشکلی است که به نظر می رسد نویسنده خوب از پس آن برآمده است.
گزیده متن:
مهدی را داد بغلم و گفت:« من که حریفش نمی شوم، تو ساکتش کن.»
گفتم:« کنسرو را بده بهش، ساکت می شود.» گفت:« چی می گویی؟! آن کنسرو را منطقه به من داده بودند، بخورم و بجنگم.
حالا که مرخصی آمده ام، خوردنش اشکال دارد.»
مهدی را بوسیدم و سعی کردم آرامَش کنم.
گفتم:« چه حرف هایی می زنی تو. خیلی زندگی را سخت گرفته ای. این طورها هم که تو می گویی نیست.
کنسرو سهمیه توست.چه آنجا، چه اینجا.»
کنسرو را دور از چشم مهدی از توی داشبورد درآورد و توی صندوق عقب گذاشت. گفت:«چرا نماز شک دار بخوانیم.» (صفحه399)
به دستور امام صادق(علیه السلام) :درهنگام خشم وغضب به شوهرت بگودست من دردست تواست،
خواب به چشم خودراه نمیدهم تاازمن راضی شوی.
"به همسرت خدمت کن تا مشمول روایت امام صادق ـ علیه السلام ـ باشی که
فرمود:
هیچ زنی نیست که شربت آبی به دست شوهر بدهد مگر این که این عمل برای
او بهتر است
از عبادت یکسال که روزهایش را روزه بدارد و شب ها را به خانه قیام کند
و خداوند برای او شهری در بهشت بسازد و شصت گناهش را ببخشاید."
در برابر سختی ها و ناملایمات صبور باش.
هیچ گاه همسر خود را به ویژه نزد بستگانش تحقیر نکنید؛
توهین و بی احترامی به همسر از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی می کاهد.
هیچ گاه خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید.
سعی کنید " من " و " تو " در زندگی زناشویی نباشد
کلمه " ما " زندگی را گرم و لذتبخش می کند.
وقتی که همسر شما عصبانی است او را با مهر و محبت آرام کنید.
اگر همسری در کشتزار قلب خود، بذر عشق و
محبت به همسرش را کاشت، یک عمر حامل نشاط،
شادابی، بالندگی، خلاقیت، معنویت، نوآوری موفقیت و خوشبختی را درو خواهد کرد.